درک حقیقت، گفتن حقیقت، پیروی از حقیقت*
«برای یاری رساندن به مبارزین ملی درون میهن در انتشار گسترده این نوشتار بکوشید»
وقایع تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال گذشته باعث خیزش بزرگ مردم برای احقاق حقوق خود گردید که این مسئله مشکلات بزرگی را برای دستگاه امنیت کشور بوجود اورد و بجای برخورد منطقی با این خواست های مردمی که به واقع بغض فروخفته ۳۰ ساله مردم ایران بود با سرکوب شدیدو گسترده همراه شد. وجود جو پلیسی وامنیتی فرصتی را نیز برای برخود با گروه ها و احزاب سیاسی فراهم آورد که می توانستند در این بزنگاه حرکاتی داشته باشند.
این برخوردها از گروه های مخالف درون نظام و برون نظام و حتا موافقین منتقد را در بر میگرفت. از انجمن های اسلامی گرفته تا جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب پان ایرانیست.علیرغم برخوردهای فردی و یا سازمان یافته این شرایط فرصت مناسبی را برای دستگاه امنیت ایجاد نمود تا طرحی را که سالیان زیادی بر روی ان کار کرده بود به مرحله اجرا در آورد و آن نیز شبیه سازی حزب پان ایرانیست و بدنام کردن آن بود.چندی پیش نیز یاران ما در تارنمای فرمان آریا نوشتاری در همین باره منتشر کردند که این نوشتار پیش رو در واقع ادامه همان موضوع مطروحه می باشد.با این پیش گفتار به طرح موضوع مهمی که هم اکنون در جریان است می پردازیم تا هم اندیشان حزبی و دیگر میهن پرستان از خطر بزرگی که جوانان حزب را تهدید میکند آگاهی یابند.
(بهتر است شما ابتدا نوشتار«کاریکاتورهایی از حاشیه های چندماهه» در تارنمای فرمان آریا را بخوانید.)
از چند سال پیش و پس از کوشش های بسیار زیاد اندامان سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در فضای اجتماعی جامعه و فضای مجازی اینترنت که نقطه اوج آن همایش اعتراضی ۱۰ اردی بهشت ۱۳۸۷ رویروی سفارت امارات در تهران بود حزب با اقبال عمومی روبرو شد و نام آن در رسانه ها مطرح گردید؛ با هماهنگ کردن حرکت نیروهای ملی توسط جوانان پان ایرانیست در برابر گروه های چپ و تجزیه طلب در روز دانشجو (۱۷ آذر ۱۳۸۷) و برافراشته شدن پرچم حزب پان ایرانیست علیرغم تدابیر شدید امنیتی بار دیگر خونی تازه در رگهای حزب ریخته شد. همزمان وبلاگ ها و سایت های اینترنتی زیادی نیز توسط جوانان علاقه مند به حزب راه اندازی شد که به نشراندیشه پان ایرانیسم می پرداخت.
همین دو خیز بزرگ جوانان پان ایرانیست کافی بود تا دستگاه امنیت برای کاستن از این نیرو و در پی ایجاد دو دستگی و انشقاق درون حزب و بدنام کردن آن برآید. این پروژه در سال ۱۳۸۸ فرصت اجرا یافت.
در سال ۱۳۸۸ چه گذشت؟
سرور محسن پزشکپور بنیانگزار حزب و نهضت پان ایرانیسم از اواخر سال ۱۳۸۶ در بستر بیماری افتاده بود و به مرور زمان نیز بیماری ایشان پیشرفت کرده و حال مزاجی شان در سال ۱۳۸۸رو به وخامت گزارد.
مدتی پیش از آن زمان قانونی شورای رهبری حزب پایان یافته بود و از سوی دولت اجازه برگزاری کنگره برای امور درون حزبی و معرفی شورای جدید نیز داده نمی شد و چندین بار حزب تا آستانه برگزاری پیش رفت که با ممانعت شدید دستگاه امنیت و پلمپ محل برگزاری وتهدید نیروها روبرو شد(بیانیه حزب پان ایرانیست درباره عدم برگزاری کنگره) وحتا این جمله معروف اطلاعاتی ها بر سر زبان ها افتاد که “اگر شما پان ایرانیست ها بتوانید کنگره تان را برگزار کنید اداره اطلاعات باید کرکره خود را پایین بکشد…!!!”
در این هنگام دو تن از پیشکسوتان و اعضای شورای رهبری وقت حزب، سروران مهندس رضا کرمانی و حسین شهریاری که در واقع باسابقه ترین پان ایرانیست ها در شورای رهبری سابق بودند اعلام نمودند که به دلیل پایان یافتن زمان تصدی شورا که بر طبق اساس نامه سه سال می باشد شورا از نظر مشروعیت مشکل دارد وبه همین دلیل در شورا حضور نخواهند یافت بدیهی است تصمیاتی که در این مدت زمان گرفته می شود وجهه قانونی نخواهند داشت. طبق اساس نامه در این هنگام از شورا سلب مسئولیت شده و ۱۰ مسئول تشکیلات حزب در شهرستان ها که از سه استان باشند باید مقدمات برگزاری کنگره را مهیا سازند.
در همین زمان شوربختانه یکی دیگر از ستون های حزب ویاران قدیمی نهضت پان ایرانیسم سرور دکتر ابراهیم میرانی مسئول تشکیلات خوزستان از ابتدای سال ۱۳۸۸در بستر بیماری افتاده و در دی ماه همان سال بر اثر سرطان دراهواز گذشت.سرور میرانی نیز همچون سرور کرمانی و شهریاری با ادامه کار شورا به دلایلی که ذکر گردید مخالف بود. خوزستان یکی از قوی ترین وقدیمی ترین پایگاه های حزب پس از مرکز بود که اعضای سازمان جوانان پان ایرانیست آنجا توانستند مراسم باشکوهی برای خاکسپاری دکتر میرانی را در بهشت آباد اهواز برگزار کنند و نخستین بار پس از انقلاب پرچم شیروخورشید در یک مکان عمومی برافراشته شد.(کلیک کنید)
تا اینجا می بینید از ۷ تن شورای رهبری آن زمان حزب یک تن درگذشته و دو تن دیگر سروران شهریاری و کرمانی با اقدامات ۴ تن دیگر مخالف بوده و به دلیل اقدامات غیرقانونی در شورا حضور پیدا نمی کنند چرا که در واقع در این زمان شورایی وجود ندارد؛ در همین گیرو دار مسئول پرتلاش سازمان جوانان قانونی حزب سرورحجت کلاشی به خدمت سربازی فراخوانده می شود و با طرح یک دسیسه (که در صورت نیاز در آینده نیز به آن خواهیم پرداخت) به شهرستان دورافتاد “خاش” در استان سیستان و بلوچستان تبعید می گردد. این در حالیست که ایشان دارای فوق لیسانس علوم سیاسی است، تک پسر است،همچنین از بیماری قلبی رنج می برد و به لحاظ سلامت می بایست حتما در تهران خدمت می کرد. این گام هم توسط اداره اطلاعات با زیرکی برداشته شد.
گام بعدی وارد کردن یک بازیگر در این صحنه آشفته بود تا حرکت “شبیه سازی” وارد فاز جدید شود و در اینجا جوانی به نام ب.ج فردی فرصت طلب با تمایلات فاشیستی شدید که در اردی بهشت ۱۳۸۷ پس از برنامه گردهمایی روبروی سفارت امارات با حزب آشنا شده بود و در دفتر حزب حضور می یافت به عنوان بهترین گزینه در نظر گرفته شد. در نبود شورای رهبری و تبعید مسئول قانونی سازمان جوانان به خاش و فشار و تهدید بر دیگر پان ایرانیست های فعال و باسابقه سازمان جوانان با هدایت دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی و سوء استفاده از چند تن باقی مانده از شورای منحل شده رهبری و ضعف شدید در راس هرم مدیریت، این فرد به سمت قدرت گرفتن در سازمان جوانان حزب خیز برداشت. این فرد و سه چهار تن معدودی که همچون ایشان دیدگاه شدید نژادپرستانه و فاشیستی داشتند حزب پان ایرانیست را با توجه به پتانسیل های لازم بهترین مکان برای نیات خود یافتند.دستگاه اطلاعاتی هم مهره خود را یافته بود پس با بدبین کردن ۴ تن باقی مانده اعضای پیشین شورای منتخب کنگره نهم (۱۳۸۱) جو بی اعتمادی را گسترش دادند.
مدیریت نشست های حزب در روز ۴ شنبه از سرور هومن اسکندری گرفته تا به سمت حذف یکی دیگر از جوانان حزب که مورد اعتماد بسیار زیاد سرور محسن پزشکپور “پندار” بنیان گزار حزب بود، حرکت کنند. این وضعیت برای سرور آرش کیخسروی از دیگر جوانان مورد اعتماد سرور پندار نیز رخ داد. همه جوانان قدیمی و با سابقه (جز یک تن) در تهران و کرج و خوزستان و شهرهای دیگر به دلیل نارضایتی از وضع موجود و توهین هایی که به آنان می شد و انفعال حزب ارتباط کمتری با محلی که سابق دفتر مرکزی حزب بود و عملا خانه شخصی و محفل دوستان جدید شده،برقرار می کردند.
اقدام بعدی مسدود کردن وبلاگ رسمی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در بلاگفا(تارنمای مسدود شده – تارنمای جدید) پل ارتباطی را با دیگر اعضای سازمان جوانان را قطع کند. وبلاگ جدید در بلاگ اسپات نیز در فاصله ۴ روز از راه اندازی فیلتر می شود. همزمان با آن یک سایت با نام “سایت رسمی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست- زیر نظر شورای رهبری” شروع به کار کرد. البته این بهترین زمان بود چرا که شورای رهبری وجود نداشت و سِرور بلاگفا وبلاگ رسمی سازمان جوانان را که از مدت ها پیش فیلتر کرده بود مسدود نمود. با مراجعه به بخش اطلاعات ثبت شده سایت متوجه شدیم که این سایت به نام همان فرد جدید ثبت شده که کلیه اطلاعات و زمان ثبت و اعتبار آن که یکساله و از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ است را می توانید در عکس زیر ببینید.
هنگامی که دستگاه اطلاعاتی در پی بدست آوردن هویت وبلاگ نوسان و منتقدان می باشد این فرد با فراغ بال سایتی به نام خود با نشانی دقیق منزل و ایمیل ثبت میکند و شروع به حرکت خزنده خود می کند.جالب تر اینجاست در حالیکه همه وبلاگ های پان ایرانیستی و هوادران و سایت های اینترنتی از مدت ها پیش و اغلب مدتی پس از راه اندازی فیلتر شده اند و ۹۰ در صد آنها از روی سرور بلاگفا مسدود یا حذف شده اند سایت مذکور کماکان بدون فیلترینگ به کار خود در بدنام کردن پان ایرانیست ها ادامه میدهد. (فهرست تارنماهای فیلتر ومسدود ببینید) .این تعداد هم جدیدا به مسدود شده ها پیوستند.
www.bjiiran.blogfa.com پان ایرانیست کردستان
www.bozorgmehr-persain.blogfa.com آراسپ
www.paniranist.blogfa.com جوانان پان ایرانیست
http://misaghzomorod2000.blogfa.com/ پان ایرانیست اکراین
http://panskeper.blogfa.com/ پان ایرانیست کرمان
http://ahangekhon.blogfa.com/ وبلاگ ابوالفضل عابدینی
این سایت و سازمان جوانان خود خوانده حزب پان ایرانیست (زیر نظر وزارت اطلاعات) حتا یک اشاره کوچک به کوشش های سازمان جوانان حزب پان ایرانیست با مسئولیت سرور حجت کلاشی از زمان گذشته نمیکند و بلعکس تلاش دارد آن کوشش ها با اقداماتی مشابه و بی فرجام از یادها فراموش شود.برای نمونه مقایسه کنید همایش شکوهمند ۱۰ اردی بهشت ۱۳۸۷ را با حضور ۳ نفره سازمان جوانان وزارت اطلاعات روبروی سفارت امارات و یا برافراشته شدن پرچم شیروخورشید در اهواز با ادعای برافراشتن پرچم بر مزار زنده یاد دکتر عاملی تهرانی (که البته برای این مدعا حتی یک عکس سه نفره با چهره های مات شده نیز ارائه ندادند.می بینید که دقیقا با این برنامه ها تلاش دارند نوعی شبیه سازی انجام دهند که البته بیشتر به طنز تلخی از این قبیل کارها می ماند تا کوششی سیاسی و تاثیر گزار… در واقع این سازمان جدید خود را ادامه دهنده راه سازمان جوانان حزب پان ایرانیست نمیداند که بخواهد اشاره ای هم به گذشته درخشان آن نماید و برای حذف چهره های کوشای حزبی وارد میدان شده است که البته پیروز هم نخواهد شد. از دیگر اقدامات این سازمان گرفتن بنر سرور پندار در نمایشگاه کتاب تهران که منجر به بازداشت آنها گردید و یا چسباندن چند تراکت به حمایت از دکتر اولیایی در کانون وکلا که البته خبر و چند عکس از این کارهای نمایشی را با آب وتاب فراوان و ادبیات آنچنانی در سایت خودشان قرار داده اند.
دقت میکنید که پروژه دقیق و منظم پیش می رود هر چند که کاملا موفق نیست.سرور حجت کلاشی مسئول سازمان جوانان حزب که از دانشجویان ممتاز علوم سیاسی بوده و مهندس هومن اسکندری و سرور آرش کیخسروی به عنوان یک حقوق دان از چهره های شناخته شده نزد سیاسیون درون ایران هستند که در کنار پیشکسوتان حزبی از جمله سرور کرمانی به مبارزات میهن پرستانه خود ادامه می دهند؛از انجایی که این جوان فاقد این ویژگی هاست برای مطرح کردن آن پروژه دستگیری یک روزه و آزادی بدون دادگاه و وثیقه انجام می شود که با هوشیاری اندامان جوان حزب توفیقی در خبر سازی رسانه ای نمی یابد.
پس از این مرحله گام مهم بعدی بدنام کردن سازمان جوانان حزب پان ایرانیست برداشته می شود. ابزار کار هم نوشتن مقالات نژادپرستانه و فاشیستی است. کاری که از یک فاشیست واقعی براحتی ساخته است. پس مقاله تاریخی «می رسد نوای حماسه بگوش» که مانیفست این گروه است نوشته می شود در آن برای نخستین بار در طول بیش از ۶۰ سال کوشش پان ایرانیست ها از سوی این فرد که با عنوان مسئول سازمان جوانان پان ایرانیست هم کار میکندو درواقع برای لجن مال کردن ما به میدان آمده!! اعلام می شود که ما از نفرت داریم! از لیبرالیسم متنفریم و برای رای گیری و انتخابات ذره ای ارزش قائل نیستیم! کسی حق انتقاد از ما را ندارد و ما آنرا بشدت محکوم میکنیم! سخن گفتن از مسائل نزد دیگران عملی نابخشودنی است و… پس از آن چند بیانیه صادر می گردد تا خودی نشان داده شود و اتفاقا یکی از بیانیه ها درباره حکم زندان سرور عابدینی است که مانند ما و دیگر فعالین هیچ گونه اعتنایی به این فرد و سازمان تازه تشکیل یافته اش نمی کرد و به شدت با آن مخالفت می ورزید.
یاران و خوانندگان ارجمند دقت داشته باشید دو ابزاری که برای بدنام کردن ما بکار رفته است یکی تکیه بر نژاد پرستی و دیگری ضدیت با دین(نه سکولاریسم) به طوری که با وانمود کردن به اینکه پان ایرانیست ها ضد دین هستند و نژاد پرست،جامعه ایران براحتی بدون هیچ گونه هزینه از سوی حاکمیت ما را پس می زند و در این هنگام که جو عمومی میهن دارای گرایشات زیادی به سوی مفاهیم ناسیونالیستی است خطر پرو بال گرفتن پان ایرانیست ها خنثا می گردد.
جناب “ب.ج” این بار در مقاله ای گهربار! با عنوان « مطالبات ملت ایران آری،مطامع میر حسین موسوی نه » حمله ای تند به جنبش سبز و رهبران معترضان به نتیجه انتخابات و از همه مهمتر ملت ایران می کند و مدعی است که : در سال ۸۸ ناگهان موسوی به اشاره استاد اعظم خود(گرند لژ فراماسون لندن) به عرصه رقابت انتخابات آمده و اصلاح طلبان با ایجاد شائبه تقلب در انتخابات مردم را تحریک کرده اند و این چنین به شعور و حرکت میلیون ها ایرانی دهن کجی می کند که گویا با دروغ موسوی به خیابان آمده اند.ادبیات بکار رفته دقیقا ادبیات روزنامه کیهان و سایت خبری رجانیوز می باشد که عینا این اتهام را به مهندس موسوی نسبت داده بود!!!
در نوشتاری دیگر با تعریف و تمجید ویژه ای از احمدی نژاد ایشان را در حد یک پان ایرانیست می دانداینجا و اینجا را ببینید. هرانسان آگاه و منصفی با خواندن این نوشته ها در می یابد که پشت پرده چه کسانی به خط دهی به این شخص و اطرافیانش می پردازند تا با این ادبیات حزب پان ایرانیست و جوانان آنرا تخریب کند. این کوشش ها تا کنون با هشیاری جوانان پان ایرانیست واقعی خنثا شده و این پروسه که حذف نیروهای فعال و با ایمان پان ایرانیست و خانه نشین کردن آنها و سرخورده نمودنشان و نیز ساختن یک حزب پان ایرانیست وابسته به حاکمیت را هدف گرفته است همچنان ادامه دارد.
*در آخرین نوشته های جدید با عنوان سیل نامه های اندامان حزبی برای برخورد با خاطیان و اخراج آنان ادعا شده که اکثریت بدنه حزب!!!!! طی انبوه نامه ها ودرخواست ها!!!!خواستار اخراج افراد به زعم ایشان خاطی شده اند!!!! جالب است که اکثریت بدنه حزب نامه های خود را برای فردی که زمان آشنایی اش با حزب نصف عمر تارنمای ما هم نیست می فرستند و از ایشان در خواست اخراج فعالترین و قدیمی ترین اعضای حزب را دارند و ایشان این درخواست ها ونامه ها را به گفته خودشان به دبیرکل حزب خانم زهرا غلامی پور داده اند تا در این باره تصمیم گیری شود.
آخرین حرکت مذبوحانه ای که تا هنگام آماده شدن این نوشتار انجام شد و موجب شگفتی وخشم همه پان ایرانیست ها گردید بیانیه ای است که با عنوان شورای عالی رهبری حزب پان ایرانیست منتشر شده و در آن سرور مهندس رضا کرمانی پیشکسوت پان ایرانیست و باسابقه ترین فعالان حزب اخراج گردید!! (کلیک کنید )سرور کرمانی از قدیمی ترین پان ایرانیست هایی که از آخرین سال مکتب پان ایرانیسم در سال ۱۳۲۹ همواره در همه سالها از کوشندگان راستین حزب پان ایرانیست بوده و در سالهای ۷۶ تا ۸۱ دبیرکلی حزب را بر عهده داشته است!این حرکات بیشک ادامه خواهد داشت….(زندگینامه سرور کرمانی)
و اینک زمان زمان خوبی است چرا که سرور ابوالفضل عابدینی یکی از فعالترین جوانان سازمان که با این گروه مخالف بود با حکم یازده سال زندان در زندان کارون اهواز است(کلیک کنید)؛
چند روز پیش یکی دیگر از جوانان سرور شاهین زینعلی به دو سال و نود و یک روز زندان محکوم شد(کلیک کنید)؛ سرور مهندس کرمانی با قرار وثیقه آزاد و در انتظار حکم دادگاه انقلاب است و از تشکیل جلسات در کرج توسط ایشان به شدت جلوگیری شده و همچنین تهدید به پلمپ نمودن منزل ایشان کرده اند.(کلیک کنید)سرور حسن شهریاری به یکسال و اندی زندان محکوم شده و هم اکنون در مرخصی به سر می برد(کلیک کنید)؛
سرور فرهاد باغبانی با وثیقه پنجاه میلیون تومانی موقتا آزاد و در انتظار حکم دادگاه انقلاب اهواز است(کلیک کنید)؛ سرورهومن اسکندری که در خرداد سال گذشته دستگیر شد با قرار وثیقه موقتا آزاد ودر انتظار حکم خود است؛دیگر مخالفین در تهران و کرج و دیگر شهرها مرتبا به اداره اطلاعات احضار و بازجویی می شوند و….با این ترتیب دیگر فعالین جوان هم به نوبت دستگیر و زندانی می شوند و سازمان جعلی جوانان حزب پان ایرانیست زیر نظر دستگاه اطلاعات و امنیت با اطمینان خاطر برنامه های تخریبی خود را پیش می برد. اما کوشش های ایران خواهانه به طور قطع منحصر به ما نیست که با حذف ما پایان یابد،بلکه دنبال کنندگان این آرمان میلیون ها میلیون فرزندان این خاک پاک هستند و ما نگران این مسائل نیستیم.شرایط جامعه ایران نوید دهنده ایام خوب و خوشی است؛ افرادی که با اندیشه های میهن خواهانه ی پاک و مقدس و حافظ منافع ملی در تضادند نمیتوانند راه به جایی ببرند.
پاینده ایران
بامداد دوم تیرماه ۱۳۸۹
برگرفته از پان ایرانیست خوزستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر